جدول جو
جدول جو

معنی ستبر شدن - جستجوی لغت در جدول جو

ستبر شدن
(چِ رَ / رِ دَ هََ کَ / کِ دَ)
بقوام آمدن. غلیظ شدن. بقوام آمدن، چون آب انگور آنگاه که بسیار بجوشانند. (مؤلف) استغلاظ. (تاج المصادربیهقی) (زوزنی) : عنیه، بول شتر که در آفتاب نهند تاستبر شود و اندر گرگن مالند. (السامی فی الاسامی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سربار شدن
تصویر سربار شدن
باعث زحمت شدن، بر خرج و زحمت و محنت کسی افزودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
بر روی اسب یا مرکب دیگر نشستن، برنشستن
فرهنگ فارسی عمید
(شَ مَ)
کسب میمنت و مبارکی و برکت کردن. (ناظم الاطباء). متبرک گشتن. رجوع به تبرک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
بر مرکبی نشستن و از جایی به جایی رفتن رکوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیمبر شدن
تصویر سیمبر شدن
جوان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سربار شدن
تصویر سربار شدن
مخارج خود را بگردن دیگری انداختن، موجب زحمت دیگران گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سربسر شدن
تصویر سربسر شدن
مساوی شدن معادل گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
آزردن آزرده شدن آزرده شدن بستوه آمدن: دل از جان شیرین سیر آمده جان از زندگانی مستلذ متبرم شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستبشر شدن
تصویر مستبشر شدن
مژده یافتن دلخوش گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستقر شدن
تصویر مستقر شدن
مانتین مانیدن جای گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستوه شدن
تصویر ستوه شدن
خسته شدن درمانده شدن، ملول گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیمبر شدن
تصویر سیمبر شدن
((~. شُ دَ))
کنایه از جوان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
احصل على
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
Board
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
embarquer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
乗る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
سوار ہونا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
kupanda
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
ขึ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
চড়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
타다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
לעלות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
salire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
चढ़ना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
instappen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
embarcarse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
embarcar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
wsiadać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
сідати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
einsteigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
садиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
登上
دیکشنری فارسی به چینی